صبحها جنگ داریم: چرا بچهام مدرسه نمیره؟
صبحها جنگ داریم: چرا بچهم مدرسه نمیره؟
مدرسهگریزی (School Refusal) از نگاه روانشناسی کودک + راهکارهای کاربردی برای برگشت آرام به مدرسه
مقدمه
برای خیلی از خانوادهها، مدرسهگریزی شبیه یک صحنه تکراریست: ساعت نزدیک زنگ مدرسه میشود، کودک بیقرار میشود، گریه میکند، میگوید دلدرد دارم، حالت تهوع دارم، یا به شما میچسبد و جدا نمیشود. بعضیها هم قفل میکنند جلوی در؛ نه دعوا دارند، نه نقشهی فرار، فقط انگار بدنشان «هشدار خطر» را روشن کرده است.
اینجا یک نکتهی مهم وجود دارد که خیلی از والدین را آرام میکند: مدرسهگریزی معمولاً تنبلی یا لجبازیِ ساده نیست؛ اغلب یک نشانه است. نشانهی اضطراب، فشار اجتماعی، ترس از شکست، تجربهی قلدری، یا حتی یک مشکل یادگیری که کودک را فرسوده کرده؛ و چون بچهها همیشه واژهی دقیق برای گفتن “چی میترسوندم” ندارند، بدنشان با دلدرد و تهوع حرف میزند. در منابع بالینی هم مدرسهگریزی بهعنوان یک مشکل جدیِ هیجانی/رفتاری توصیف میشود که اگر طولانی شود میتواند پیامدهای تحصیلی و روانی ایجاد کند و بهتر است زود شناسایی شود.
مدرسهگریزی دقیقاً یعنی چی؟ و با “پیچاندن مدرسه” چه فرقی دارد؟
در زبان تخصصی، مدرسهگریزی یعنی کودک یا نوجوان بهصورت مداوم از رفتن به مدرسه امتناع میکند یا برای ماندن در مدرسه مشکل جدی دارد؛ و نکتهی کلیدی این است که معمولاً خانواده در جریان است و کودک غیبت را پنهان نمیکند.

این تعریف کمک میکند مدرسهگریزی را از «پیچاندن مدرسه/فرار از مدرسه» جدا کنیم. در پیچاندن مدرسه، معمولاً کودک بدون آگاهی والد غیبت میکند، ممکن است دنبال فعالیتهای بیرون از مدرسه باشد و لزوماً اضطرابِ آشکارِ صبحگاهی وجود ندارد. اما در مدرسهگریزی، شما معمولاً با ترس، آشفتگی، شکایتهای بدنی و چسبندگی روبهرو هستید. منابع پزشکی و بالینی هم روی همین تمایز تأکید میکنند، چون مسیر کمککردن در این دو کاملاً متفاوت است.
رفرنس
مدرسهگریزی (امتناع از مدرسه) یک “مشکل حضور در مدرسه” است که اغلب ریشهی اضطرابی دارد و با تنبیه و تهدید حل نمیشود.
نشانههای مدرسهگریزی که بیشتر از همه دیده میشوند
مدرسهگریزی همیشه با “نمیرم” شروع نمیشود. خیلی وقتها آرام و خزنده جلو میآید: دیر آماده شدن، کند شدن صبحها، خواهش برای یک روز استراحت، یا هر روز یک بهانهی تازه. بعد، بدن هم وارد ماجرا میشود. شکایتهایی مثل دلدرد، سردرد، تهوع، تپش قلب، لرزش یا حتی گریههای شدید، بهویژه درست قبل از خروج از خانه یا هنگام رسیدن به مدرسه، در گزارشهای بالینی خیلی رایجاند. (aacap.org)
یک نشانهی مهم دیگر این است: کودک ممکن است آخر هفتهها یا روزهای تعطیل حالش خوب باشد؛ یعنی دردها و بیحالیها دقیقاً به زمان مدرسه گره خوردهاند.
(NCBI)
ریشهها: کودک از چه چیزهایی فرار میکند؟
برای اینکه راهحل درست انتخاب شود، باید بفهمیم کودک دقیقاً از چه چیزی دوری میکند. یکی از مدلهای کاربردی در پژوهشهای مدرسهگریزی، نگاه “کارکردی” است: یعنی بررسی کنیم غیبت چه فایدهای برای کودک دارد و چه چیزی را از او کم میکند یا چه چیزی به او میدهد. در این رویکرد معمولاً چهار کارکرد اصلی مطرح میشود: دوری از هیجان منفیِ مرتبط با مدرسه، فرار از موقعیتهای اجتماعی/ارزیابی، جلب توجه و نزدیکی به والد، یا رسیدن به پاداشهای بیرون از مدرسه.
(ACAMH)
1) اضطراب جدایی: «نکنه اتفاقی بیفته…»
در سنین پایینتر، مدرسهگریزی خیلی وقتها با اضطراب جدایی گره میخورد. کودک ممکن است واقعاً نگران شما باشد، یا نگران خودش بدون شما. این نگرانی میتواند بعد از تعطیلات طولانی، بیماری، جابهجایی خانه یا تغییر مدرسه شدیدتر شود. (aacap.org)

2) اضطراب اجتماعی و ترس از قضاوت: «اگر مسخرهام کنن چی؟»
بعضی بچهها از زنگ تفریح و تعامل میترسند، بعضی از پاسخ دادن سر کلاس، بعضی از امتحان و ارزیابی. اینجا کودک ممکن است بهجای اینکه بگوید “میترسم قضاوت بشم”، بگوید “حوصله ندارم” یا “حالم بده”.
3) ترس از شکست یا فشار تحصیلی: «نمیتونم، خراب میکنم»
وقتی کودک احساس کند از پس درس برنمیآید (یا باید کامل و بینقص باشد)، رفتن به مدرسه شبیه رفتن زیر نورافکن میشود. این حالت در کودکانی که مشکل یادگیریِ تشخیصدادهنشده دارند هم دیده میشود: کودک برای فرار از حس ناتوانی، از موقعیت دور میشود.

4) قلدری، تعارض با همسالان یا تجربهی ناخوشایند در مدرسه
گاهی ریشه خیلی مستقیم است: کودک جایی در مدرسه احساس امنیت نمیکند. قلدری، طرد شدن، یا حتی یک تجربه تحقیرکننده از سوی همسالان یا بزرگسالان مدرسه میتواند مدرسه را به “محرک ترس” تبدیل کند.

مدرسهگریزی معمولاً چندعاملی است؛ یعنی ممکن است هم اضطراب جدایی وجود داشته باشد، هم فشار تحصیلی، هم یک مسئله اجتماعی.
سن شروع رایج: چرا خیلیها دقیقاً حوالی ۹ تا ۱۳ سال به مشکل میخورند؟
والدین زیاد میپرسند: «چرا امسال؟ تا پارسال که مشکلی نبود.» پاسخ رایج این است که مدرسهگریزی اغلب در دورههای گذار شدت میگیرد؛ یعنی زمانهایی که محیط، توقعات یا روابط اجتماعی عوض میشود. یک مطالعهی جدید (۲۰۲۵) که شروع مدرسهگریزی را از گزارش والدین بررسی کرده، نشان داده شروع مشکل در بازه ۹ تا ۱۳ سال شایع است و سن ۱۰ سال بهعنوان سن پرتکرار گزارش شده است.
رفرنس
این دقیقاً همان سنینی است که فشار اجتماعی و تحصیلی هم جدیتر میشود.
اشتباههای رایج والدین که ناخواسته مدرسهگریزی را نگه میدارد
این بخش حساس است، چون هدف سرزنش نیست؛ هدف این است که جلوی “تقویت ناخواسته” را بگیریم. وقتی کودک اضطراب دارد، مغز دنبال کاهش فوری اضطراب است. اگر هر بار با نرفتن به مدرسه اضطرابش کم شود، مغز یاد میگیرد: «پس راه نجات همین است.» این یعنی هر بار اجازه دادن به نرفتن، کوتاهمدت آرامش میآورد ولی بلندمدت مشکل را محکمتر میکند
چیزی که در رویکردهای درمانی مدرسهگریزی هم بهصورت جدی روی آن کار میشود. (Wiley Online Library)
اول، طولانی کردن خداحافظی و مذاکرههای فرسایشیِ صبحگاهی؛ این کار اضطراب را بزرگتر میکند.
دوم، تهدید و تنبیه (که معمولاً اضطراب را شدیدتر میکند و رابطه را زخمی میزند).
سوم، رشوههای سنگین و بینظم؛ چون کودک یاد میگیرد هر بار با بحران، امتیاز بیشتری میگیرد و همین چرخه تکرار میشود.
راهکارهای عملی: «برگشت به مدرسه» را چطور قدمبهقدم میسازیم؟
در درمانهای مؤثر مدرسهگریزی، یک اصل تقریباً ثابت میبینید: بازگشت، معمولاً با مواجههی تدریجی (exposure) و همکاری خانه و مدرسه ساخته میشود، نه با زور خالی یا منتظر ماندن برای “خودبهخود درست شدن”. مرورهای درمانی نشان میدهد مداخلات رواناجتماعی بهخصوص رویکردهای شناختی-رفتاری میتوانند حضور در مدرسه را بهتر کنند.

قدم اول: نقشهی دقیق مشکل را پیدا کنید
بهجای اینکه فقط بپرسید “چرا نمیری؟”، دنبال الگو باشید: سختترین لحظه کجاست؟ بیدار شدن؟ سوار شدن؟ دمِ در مدرسه؟ زنگ تفریح؟ کلاس ورزش؟ این الگو به شما میگوید ترس اصلی کجاست و راهکار باید کجا شروع شود.
قدم دوم: هدف را “حضور کامل” نگذارید؛ هدف را “بازگشت پایدار” بگذارید
بعضی کودکان از همان روز اول میتوانند برگردند، بعضی نیاز به پلههای کوچک دارند: مثلاً فقط ورود به حیاط مدرسه، یا نیمروز، یا حضور در یک کلاس مشخص. مهم این است که پلهها واقعی و قابل انجام باشد و هر پله چند بار تکرار شود تا اضطراب پایین بیاید.
قدم سوم: مدرسه را شریک کنید، نه صحنهی جنگ
با مدیر/معلم هماهنگ کنید که استقبال کوتاه و آرام باشد، کودک لازم نباشد همان روز اول در مرکز توجه قرار بگیرد، و اگر نگرانی اجتماعی دارد یک “پناه امن” داشته باشد (مثلاً یک بزرگسال مشخص که چند دقیقه اول حضور همراهی کند).
قدم چهارم: بدن را هم وارد درمان کنید
برای خیلی از بچهها، تکنیکهای ساده آرامسازی (مثل تنفس آهسته، ریلکسیشن عضلانی، یا “نامگذاری احساس”) کمک میکند علائم جسمی مثل دلدرد و تهوع کمتر فرماندهی کند. اینها جای درمان حرفهای را نمیگیرد، اما ابزار روزمرهی کودک میشود.
قدم پنجم: اگر لازم شد، درمان تخصصی را بهموقع شروع کنید
اگر مشکل چند هفته ادامه دارد، غیبتها زیاد شده، یا کودک نشانههای شدید اضطراب/افسردگی دارد، درمانگر کودک میتواند با CBT و برنامه مواجهه، مسیر را منظم کند. مرورهای علمی و راهنماهای بالینی CBT را در مداخلات مدرسهگریزی بسیار پررنگ میدانند و بر حضور تدریجی و تنظیم نقش والد و مدرسه تاکید دارند.
چه زمانی باید جدیتر پیگیری کنیم؟
اگر کودک درباره آسیب زدن به خود حرف میزند، اگر علائم افسردگی شدید میبینید، اگر قلدری/آزار در مدرسه مطرح است، یا اگر مدرسهگریزی بهسرعت در حال شدیدتر شدن است، بهتر است موضوع را فوریتر و با کمک حرفهای پیگیری کنید.
سوالات متداول (FAQ)
1) آیا مدرسهگریزی یعنی کودک من اختلال دارد؟
نه لزوماً. مدرسهگریزی خودش “یک تشخیص مستقل” نیست؛ بیشتر یک الگو/نشانه است که میتواند زیر چتر اضطراب، افسردگی، فشار تحصیلی، یا مسائل اجتماعی قرار بگیرد.
2) دلدرد و تهوع قبل مدرسه واقعی است یا بهانه؟
در بسیاری از کودکان واقعی است. اضطراب میتواند علائم جسمی بدهد؛ مخصوصاً وقتی الگو این باشد که در روزهای تعطیل بهتر میشوند و نزدیک مدرسه بدتر.
3) اگر یک روز کوتاه بیام و “استراحت” بدم بهتر نمیشه؟
گاهی یک روز استراحت لازم است، اما اگر هر بار با نرفتن اضطراب کم شود، چرخه تقویت میشود و برگشت سختتر میشود. به همین دلیل درمانها معمولاً روی بازگشت تدریجی و پایدار تأکید میکنند.
4) بهترین واکنش صبحگاهی چیه؟
کوتاه، آرام، قاطع. بحث طولانی و مذاکره صبحگاهی معمولاً اضطراب را بیشتر میکند. بهتر است برنامه از قبل طراحی شده باشد و صبح فقط اجرا شود.
5) اگر مشکل از قلدری باشد چه؟
در این حالت، صرفاً “برگرد” گفتن کافی نیست. باید با مدرسه برای امنیت، نظارت و حمایت هماهنگ شود.
6) مدرسه میگه «بذارید چند روز خونه بمونه تا آروم شه»؛ درست میگه؟
گاهی برای شرایط خاص ممکن است، اما بهطور کلی در مدرسهگریزیِ اضطرابی، تعلل طولانی معمولاً برگشت را سختتر میکند. بهتر است تصمیم با نقشه و همراه با متخصص/مدرسه باشد، نه صرفاً عقبنشینی.
7) درمان مؤثرش چیه؟
در بسیاری از موارد، رویکردهای شناختی-رفتاری (CBT) همراه با مواجهه تدریجی و همکاری والد و مدرسه، جزء گزینههای اصلی هستند و در مرورهای علمی برای بهبود حضور در مدرسه حمایت شدهاند.
8) از کجا بفهمم زمان مراجعه به متخصص رسیده؟
اگر مشکل بیش از چند هفته ادامه دارد، غیبتها زیاد شده، علائم افسردگی/اضطراب شدید است، یا نشانههای هشدار (مثل قلدری شدید یا افکار آسیب به خود) مطرح است، بهتر است زودتر مراجعه کنید.
نظر خود را بنویسید