بیومکانیک مفصل زانو
این مطلب بخشی از جلد سوم کتاب بیومکانیک دستگاه اسکلتی عضلانی میباشد که به موضوع بیومکانیک مفصل زانو میپردازد. این مجموعه سه جلدی که ترجمه دو کتاب Kinesiology of the Musculoskeletal System و Joint Structure & Function است، از منابع مهم آزمون کارشناسی ارشد و دکترای فیزیوتراپی و همچنین آزمونهای کارشناسی ارشد رشتههای کاردرمانی و ارتوپدی فنی میباشد که مورد استقبال دانشجویان و اساتید رشتههای تربیت بدنی و بیومکانیک نیز قرار گرفته است.
جهت مشاهده تمامی کتابهای مذکور به انتهای همین مطلب مراجعه نمایید.
مقدمه:
مجموعه زانو، همانند آرنج در اندام فوقانی، با خم و صاف شدن باعث كوتاه و طویل شدن اندام میشود. زانو علاوه بر فراهم ساختن حركت، نقش مهمی در حمایت وزن بدن حين فعاليتهای دیناميک و استاتيک ایفا میكند. مجموعه زانو یكی از شایعترین مناطق بدن انسان است كه دچار آسيب میشود. در یک زنجيره حركتی بسته، در پوسچر استاتيک قائم، زانو همراه با مفاصل هيپ و مچ پا وزن بدن را حمایت مینماید. به لحاظ دیناميكی، مجموعه زانو مسئول حركت و حمایت بدن در فعاليتهای مختلف مانند نشستن و چمباتمه زدن بوده، همچنين در تحمل و انتقال وزن بدن حين فعاليتهای دیناميک نقش دارد. در زنجيره حركتی باز، زانو باعث حركت پا در فضا میشود. طراحی ساختار و عملكرد زانو به گونهای است كه هر دو نقش ثباتی و حركتی خود را به خوبی به انجام میرساند.
تمرينات تحمل وزن در برابر تمرينات غير تحمل وزن در مبتلايان به درد پاتلوفمورال
هر دو گروه تمرینات تحمل وزن و غير تحمل وزن برای بيماران با درد پاتلوفمورال تجویز میشوند. هر كدام از این سبکهای تمرین بر اساس وضعيت زانو در داخل دامنه حركتی، به شكل متفاوتی بر مفصل پاتلوفمورال اثر میگذارند. در بيماران مبتلا به درد، تقویت موثر كوآدریسپس باید در دامنه بدون درد انجام شود. در تمرینات اكستانسيون غير تحمل وزن، مانند اكستانسيون زانو در حالت نشسته، زمانی كه اكستانسيون پيشرفت میكند كوآدریسپس میبایست گشتاور بيشتری توليد نماید؛ در واقع با كاهش زاویه فلكسيون زانو، نيروی كوآدریسپس افزایش مییابد (شكل 84-2).
در واقع برای جبران بازوی گشتاوری نيروی مقاوم، افزایش گشتاور حاصل از كوآدریسپس در نزدیكی اكستانسيون زانو ضروری است. اما توليد نيروی كمپرسيو بيشتر در اثر افزایش انقباض كوآدریسپس برای افراد با درد پاتلوفمورال مضر است به ویژه اگر بافت تحریک شده در قسمت تحتانی پاتلا باشد (كه در نزدیكی اكستانسيون در تماس با فمور قرار میگيرد). در مقابل در تمرین تحمل وزن، با افزایش فلكسيون زانو به فعاليت بيشتر كوآدریسپس نياز است مثال در انتهايی حركت اسكات؛ چرا كه در این وضعيت بازوی گشتاوری مقاوم افزایش مییابد. (شكل 85- 2)
شكل 84-2: حين تمرین در شرایط غير تحمل وزن، زمانی كه زانو به اكستانسيون كامل نزدیک میشود عضله كوآدریسپس میبایست گشتاور بيشتر (و نيروی بيشتری) را توليد نماید تا بر بازوی گشتاوری (و گشتاور) در حال افزایش نيروی مقاوم غلبه كند.
شكل 85-2: در تمرین تحمل وزن، زمانی كه فلكسيون زانو افزایش مییابد عضله كوآدریسپس میبایست گشتاور بيشتر (و نيروي بيشتری) را توليد نماید تا بازوی گشتاوری (و گشتاور) رو به افزایش وزن قسمتهای بالاییبدن در زانو را كنترل كند.
بنابراین در تمرین تحمل وزن، با فلكسيون بيشتر زانو، نيروی كمپرسيو در مفصل پاتلوفمورال افزایش خواهد یافت: هم به دليل افزایش نياز به توليد نيروی بيشتر توسط كوآدریسپس و هم به دليل افزایش كمپرسيون پاتلوفمورال كه حتی با فلكسيون پاسيو زانو اتفاق میافتد. در هر صورت كمپرسيون قابل توجه پاتلوفمورال ممكن است درد پاتلوفمورال را بدتر سازد. فلذا توصيه راجع به تمرینات تحمل وزن و غير تحمل وزن و زاویه مفصل زانو باید بر اساس تغيير استرس مفصل پاتلوفمورال باشد (شكل 86-2). توصيه میشود مبتلایان به درد پاتلوفمورال به هنگام انجام تمرینات اكستانسيون تحمل وزن از فلكسيون زیاد اجتناب كنند و حين تمرینات اكستانسيون زانو در وضعيت غير تحمل وزن از 36 درجه آخر اكستانسيون پرهيز كنند.
شكل 86-2: حين تمرینات تحت بار در وضعيت غير تحمل وزن، در مقایسه با تمرینات تحمل وزن، زمانی كه زانو به اكستانسيون نزدیک تر بود، استرس مفصل پاتلوفمورال بيشتر بوده است. اما زمانی كه فلكسيون زانو تقریبا از 56 درجه بيشتر بود ميزان استرس مفصل پاتلوفمورال حين تمرینات تحمل وزن بالاتر بوده است.
گاها چنين مطرح میشود كه تمرینات تحمل وزن ایمنتر و عملكردیتر از تمرینات غير تحمل وزن میباشند. اما فعاليتهای زیادی وجود دارند كه در طول روز در وضعيت غير تحمل وزن انجام میشوند. گرچه این مطلب صحيح است كه در شرایط تحمل وزن، عضلات دیگر نيز وادار به فعاليت میشوند تا مفاصل دیگر را كنترل نمایند اما این هميشه بهترین استراتژی برای تقویت نيست. با استفاده از تمرینات غير تحمل وزن میتوان به طور اختصاصی روی عضلات هدف كار كرد و این ممكن است تقویت را موثرتر سازد. از لحاظ ایمنی (استرس پاتلوفمورال) درک چگونگی تغيير استرس مفصل و استرین بافت در سرتاسر دامنه حركتی زانو حائز اهميت است. تمرینات كوآدریسپس در حالت غير تحمل وزن، نزدیکتر به اكستانسيون كامل، استرس پاتلوفمورال بزرگتری ایجاد میكنند. در مقابل، در طی تمرینات اكستانسيون در حالت تحمل وزن، استرس پاتلوفمورال در نزدیكی اكستانسيون كامل، حداقل بوده ولی با افزایش فلكسيون زیاد میشود.
به استناد یافتههای پژوهشی، برنامههای توانبخشی با استفاده از تمرینات تقویتی كوآدریسپس در هر دو حالت عدم تحمل وزن و تحمل وزن، موجب كاهش معنی دار درد در بيماران با درد پاتلوفمورال گردید و استفاده از هر دو استراتژی، هم برای تقویت اختصاصی كوآدریسپس و هم تمرین اختصاصی عملكردی، توصيه میشود.
جهت مشاهده این مجموعه سه جلدی بر روی عناوین زیر کلیک نمایید:
جهت مشاهده مرجع اصلی این مجموعه بر روی عناوین زیر کلیک نمایید:
نظر خود را بنویسید