کودکان مبتلا به فلج مغزی ممکن است علائم اختلال عملکرد یکپارچگی حسی یا درجات غیرطبیعی پردازش حسی را نشان دهند. اختلال عملکرد یکپارچگی حسی می‌تواند کودک را هنگام راه رفتن دچار ناهماهنگی کند و یا در مهارت‌های حرکتی ظریف مانند کنترل مداد مشکل ایجاد کند، که به نوبه خود می‌تواند منجر به تأخیر در توانایی نوشتن شود. اختلال در عملکرد حسی همچنین می‌تواند باعث ایجاد بیش‌حسی یا کم‌حسی شود که خود منجر به اختلالات ذهنی و جسمی یا خستگی می‌گردد. مشکلات بینایی، شنوایی و تعادل را نیز می‌توان از طریق درمان یکپارچگی حسی برطرف کرد.

رژیم حسیِ مناسب برای کودکان مبتلا به فلج مغزی باید به‌گونه‌ای باشد که برنامه آموزشی در 7 حوزه اصلی با شرایط زیر را در برگیرد:

1) فعالیت‌های تماسی و لمسی

در این حوزه استفاده از ابزارها و فعالیت‌هایی مد نظر است که موجب تحریکات مناسب و همه جانبه حس لامسه در کودک مبتلا به فلج مغزی گردد. با توجه به اینکه بافت پوست تمام سطح بدن را پوشش می‌دهد و بزرگ‌ترین اندام دریافت حس محسوب می‌شود، این دسته فعالیت‌ها برای ایجاد یکپارچگی حسی بسیار ضروری است. از جمله این فعالیت‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  •  فعالیت‌های لمسی بافت سخت : کودک روی سطوح سنگی، سطوح پوشیده شده با موزاییک یا حتی کف خانه با لباس کم دراز بکشد یا پابرهنه روی آن راه برود.
  • فعالیت‌های لمسی تعاملی :  از کودک بخواهید اشیائی با ساختارهای یکپارچه (مانند عروسک‌های پولیشی یا اسباب بازی‌های بدون قطعات قابل جدا شدن)، اشیایی با اجزای چند تکه و نیز اشیاء قابل خمش و شکستگی ( مانند تکه‌ای خمیر بازی یا لگو قابل جدا شدن) را با دست‌هایش لمس کند و با چشمان بسته مورد شناسایی قرار دهد.
  • فعالیت‌های لمسی با استفاده از وسایل روزمره زندگی :  از کودک بخواهید انواع لوبیا، برنج، مهره و پیچ را با چشم بسته و تنها با لمس دست‌هایش مورد شناسایی قرار دهد و یا کیسه‌ای پارچه‌ای را با مواد مختلف مانند برنج و لوبیا پر کنید و از کودک بخواهید شئ پنهان داخل کیسه را به کمک دست‌هایش پیدا کند.
  • فعالیت‌های لمسی فشاری : روی  تمام سطح پوست کودک تحریکات مداوم لمسی فشاری (مانند فشار، سوزن زدن، مالش سطحی، کشیدن، نگه داشتن و فشردن سطحی پوست) را ارائه دهید.
  • فعالیت‌های لمسی بافت نرم : از کودک بخواهید اشیایی با بافت نرم مانند توپ پنبه‌ای، خز و پر را لمس کند.
  • فعالیت‌های لمسی روی سطوح مختلف : از کودک بخواهید با پوست بدنش (تمام بدن یا فقط کف دست‌ها و پاها) سطوح مختلف چسبنده، زبر و خشن، نرم و دلپذیر و صاف را لمس کند.
  • فعالیت‌های لمسی روی بافت‌های مختلف : از کودک بخواهید با پوست بدنش (تمام بدن یا فقط کف دست‌ها و پاها) سطوح با بافت‌های مختلف مانند شن و ماسه، آب و رنگ را لمس کند.
  • لمس لرزش : از کودک بخواهید با پوست بدنش (تمام بدن یا فقط کف دست‌ها و پاها) اشیائی را لمس کند که دارای لرزش و ارتعاش هستند، مانند لمس دستگاه خشک کن، سشوار و یا مخلوط‌کن

2) فعالیت‌های تعادلی- حرکتی

این دسته فعالیت‌ها به‌منظور بهبود واکنش‌های تعادلی در کودک برنامه‌ریزی می‌شود. نمونه‌ای از این فعالیت‌ها به شرح زیر است:

  • بالا و پایین پریدن و غلت زدن در رختخواب، روی توپ یا زانوی والدین
  • تکان دادن سر با ریتم موسیقی
  • ایستادن روی دست‌ها یا ایستادن روی یک پا با چشمان بسته
  • چرخاندن کودک در پتو، تاب یا ننو
  • پرتاب توپ
  • چرخاندن سر به چپ و راست با سرعتی سریع
  • قدم برداشتن با نوک انگشتان پا یا بازی گردو شکستن

3) فعالیت‌هایی برای بهبود حس عمقی

این دسته از فعالیت‌ها در زندگی روزمره بسیار تکرار می‌شوند و جهت ایجاد و بهبود فرآیند یکپارچگی حسی بسیار حائز اهمیت هستند. از جمله آن‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • حفظ تعادل در حالت چهار دست و پا و یا قدم برداشتن در سطح زمین یا روی سطحی که اندکی با سطح زمین فاصله دارد؛ مانند پشتی که روی زمین افتاده است یا تخته تعادل
  • خزیدن در تونل منعطف یا حتی جعبه مقوایی بزرگ
  • رقصیدن
  • با دست یا پا به توپی آویزان ضربه زدن
  • پریدن
  • بازی در استخر پر از توپ، شن یا لوبیا
  • غلتیدن یا خزیدن روی فرش
  • چرخیدن روی صندلی‌ها
  • تاب بازی

4) فعالیت برای بهبود خم شدن در اندام‌ها

برای دستیابی به این هدف می‌توان از هر گونه بازی و فعالیت حرکتی که در آن به خم کردن مفاصل دست‌ها و پاها نیاز باشد استفاده کرد.

5) فعالیت‌های کششی

این دسته از فعالیت‌ها را می‌توان تحت نظر و مطابق دستورات کاردرمانگر مطابق شرایط کودک انتخاب و اجرا نمود.

6) فعالیت برای توسعه برنامه‌ریزی حرکتی

برنامه‌ریزی حرکتی، توانایی تجسمِ چگونگی انجام کارها و توالی حرکتیِ مورد نیاز و مناسب برای انجام آن‌ها می‌باشد. حتی کوچک‌ترین کارها هم برای کودکی که در تخمین فاصله‌ها و نیروی لازم برای انجام کارها مشکل دارند، چالش بزرگی هستند. با اینکه برنامه‌ریزی حرکتی، یک فعالیت حسی نمی‌باشد، اما اجرای درست و مطلوب برنامه‌های حرکتی، نیازمند اطلاعات حسی می‌باشد. اگر کودک نتواند اطلاعات را به‌درستی پردازش کند، مغز نمی‌تواند تصویری درونی از بدن او ایجاد کند. این امر نیازمند دادن اطلاعات مناسب به عضلات در مورد اینکه کجا هستند و چه‌کاری باید انجام دهند، می‌باشد. بدون اطلاعات صحیح حسی، برنامه‌ریزی حرکتی با مجموعه‌ای از اطلاعات خام و ساده نمی‌تواند شکل بگیرد. به همین دلیل بسیاری از کودکانی که اختلال پردازش حسی دارند در برنامه‌ریزی و توالی حرکتی دچار مشکل می‌باشند. چنین کودکانی:

- گام‌های مربوط به فعالیت‌ها را به شیوه‌ای نادرست طی می‌کنند.

- مراحل فعالیت‌ها را فراموش می‌کنند.

- کارها را وارونه، یا بسیار شدید و یا بسیار سست انجام می‌دهند.

- فعالیت‌هایشان از هم گسیخته است.

- کارهایی که انجام می‌دهند با درخواستی که از آن‌ها شده است، مطابقت ندارد.

هر کار شامل مراحل مختلفی می‌باشد و هر مرحله نیز شامل گام‌های متعدی است. وقتی کودکی نتواند کاری را انجام دهد، باید با توجه به مراحل آن فعالیت، مشخص کرد که کودک در کدام مرحله مشکل داشته و علت مشکل موجود چه می‌باشد، تا برای اهداف درمانی روی آن مشکلات تمرکز گردد. می‌توان برای آموزش کودک، از مراحل کارهای ضروری، تصاویری تهیه گردد و روی دیوار اتاق کودک چسبانده شود تا کودک با دیدن تصاویر، آن مراحل را انجام دهد.

از جمله فعالیت‌هایی که می‌توان در آن‌ها از برنامه‌ریزی حرکتی استفاده کرد می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • شستشوی دست‌ها
  • غذا خوردن
  • استحمام
  • پوشیدن لباس‌ها

7)  فعالیت‌های هماهنگی حرکتی دوطرفه

کودکانی که مشکل هماهنگی حرکتی دو طرفه دارند ممکن است برای انجام این کارها دچار مشکل شوند:

  • سازماندهی حرکات بدنی، آگاهی از «فضای شخ»، نشستن روی فرش بدون اینکه دچار آشفتگی شوند یا وول بخورند.
  • بازی و فعالیت¬هایی مثل پریدن، حلقه زدن و بازیهای دویدنی
  • بدون اینکه به اشیاء یا همکلاسی‌ها برخورد کنند، در کلاس راه بروند نوبت را رعایت کنند و آرام در صف بایستند.
  • محکم، آگاه و متمرکز بایستند.
  • حفظ وضعیت بدنی در هنگام کار یا کار کردن در وضعیت ایستاده مثل نوشتن روی تخته سیاه.
  • باز کردن درهای سنگین و تکالیفی که به ایستادن طولانی نیاز دارد.
  • مشارکت در دروس عملی مخصوصاً اگر به استفاده هر دو دست نیاز باشد.
  • جمع کردن و حمل کردن وسایل سنگین.

تمرینات هماهنگی حرکتی دو طرفه موجب بهبود کنترل حرکتی و هماهنگی، سازمان‌دهی مناسب مغز و بهبود شناخت و یادگیری می‌شوند.

 مثال:

  • پریدن به شکل جفت پا از کنار موانع
  • طبل زدن مطابق ریتمی خاص با هر دو دست
  • ضربه زدن متناوب به توپ با هر دو دست
  • قیچی کردن
  • نخ کردن مهره‌ها

مداخلات درمانی این تئوری بر اساس نیازهای فردی هر کودک بنا شده اند، اما سه استراتژی کلیدی درمانی مشخص شده را در بر می‌گیرند که شامل  1- ایجاد اصلاحات محیطی و فرصت‌های حسی در طول جلسه درمان برای کودک  2-پرورش پاسخ‌های انطباقی و ارائه چالش‌های مناسب 3- ترویج رابطه درمانگر- کودک، می‌باشد. این درمان برای ارائه تجربیات حسی کنترل شده طراحی شده است، به‌طوری که یک پاسخ حرکتی تطبیقی را ایجاد می‌کند و اغلب بهبود توانایی‌های حسی و حرکتی را به دنبال دارد.

به‌طور خلاصه، تئوری فوق پیشنهاد می‌کند که اگر یک کودک به‌صورت جداگانه در فعالیت‌های حسی حرکتی درگیر می‌شود، سیستم عصبی خود را برای تعدیل، سازماندهی و تلفیق اطلاعات حسی و به‌احتمال زیاد استفاده از اطلاعات حسی سازگار، توانمندتر می‌کند.

همان‌گونه که قبلاً اشاره شد، کودکان مبتلا به فلج مغزی مشکلات مختلفی در یکپارچگی حسی دارند. در اثر ضایعه در ساقه مغزی یا تجربه حسی محدود، ناشی از فقدان کنترل حرکتی بهنجار، در این کودکان کژکاری یکپارچگی حسی ایجاد می‌شود.

باوجود این، SIT برای غلبه بر مشکلات تجربه شده توسط بسیاری از کودکان خردسال در جذب و پردازش اطلاعات حسی کمک می‌کند.

یکی از دلایل اساسی اثربخشی برنامه مداخله‌ای یکپارچگی حسی در کودکان مبتلا به فلج مغزی، داشتن فرصت تمرین است. عواملی مانند امکانات، تجهیزات، زمان و تشویق مناسب، نقش اساسی را در فرصت‌های تمرینی کودکان برای ارتقای مهارت‌های حرکتی ایفا می‌کنند. بسیاری از فرصت‌های تمرینی ممکن است به دلیل نبودن امکانات و تجهیزات از دست بروند. عدم تشویق مناسب را هم می‌توان به این عوامل افزود. کودکی که به گونه مناسب از طرف اطرافیان تشویق و هدایت نمی‌شود ممکن است با اولین تجربه نامطلوب ناامید شود و فرصت‌های تمرین را از دست بدهد. در این میان، عامل زمان می‌تواند تعیین‌کننده‌ترین عامل در فرصت‌های تمرینی باشد. دوران کودکی زمان مناسبی برای ارتقای مهارت‌های حرکتی می‌باشد.

توجه به این دوره‌ی زمانی، از طریق شرکت دادن کودکان در برنامه‌های مناسب تمرینی می‌تواند در رشد مهارت‌های حرکتی، تعیین‌کننده باشد. علاوه براین، می‌توان اظهار داشت هنگامی که برنامه یکپارچگی حسی با ویژگی‌ها و توانمندی‌های کودکان مبتلا به فلج مغزی اسپاستیک مطابقت داده شود، کودک قادر خواهد بود از توانمندی‌های خود که متناسب با نوع تمرین است، استفاده نماید و بدین ترتیب اگر مهارت نهفته‌ای داشته باشد آن را بروز دهد و اگر فاقد مهارت باشد، شرایط رشد و گسترش مهارت‌ها فراهم گردد. کمک به کودک برای یافتن ابزار مناسب و موقعیت‌های مناسب بدنی که به او اجازه دهد فعالیت‌ها و تمرین‌های مختلف را تجربه کند، منجر به رشد کودک می‌شود. زمینه اجرای مداخلات تمرینی، دیگر عامل اثرگذار بر نتایج به دست آمده در پژوهش حاضر است. از جمله جنبه‌های مهمِ تمرین که می‌تواند سبب یادگیری بهتر گردد، زمینه اجرای مداخلات درمانی است؛ به‌طوری که شرایط و محیط‌های انگیزه‌دهنده و جذاب می‌تواند سبب جلب مشارکت و تشویق کودک به ادامه هر چه بیشتر تمرینات گردد.

بنابرآنچه تاکنون بیان شد، منطقی به نظر می‌رسد، برنامه مورد نظر به دلایل ذکر شده بتواند نیازهای مرتبط با الگوهای درشت حرکتی را تأمین نموده و منجر به رشد بیشتر این مهارت‌ها در بین کودکان مبتلا به فلج مغزی شود. با توجه به اینکه موضوع مهارت‌های حرکتی از موارد مهم و کلیدی در توانبخشی بیماران مبتلا به فلج مغزی است، به نظر می‌رسد که رویکرد یکپارچگی حسی می‌تواند تأثیر مثبت به سزایی در مهارت‌های حرکتی درشت خوابیدن و غلت زدن، چهار دست و پا رفتن و راه رفتن، دویدن و پریدن این کودکان داشته باشد. بنابراین می‌توان به مربیان و طراحان برنامه‌های آمادگی جسمانی ویژه‌ی کودکان مبتلا به فلج مغزی توصیه نمود که در اجرای تمرینات بدنی برای این قشر از جامعه با توجه به توانایی‌های آن‌ها از عوامل محیطی استفاده کنند.

 

جهت مشاهده کتاب به لینک زیر مراجعه نمایید :