من سیستم ارتباطی کاملی داشتم که آن را زبانم می‌دانستم. این سایر افراد بوند که نمادهای مورد استفاده من را درک نمی‌کردند و راه دیگری هم که بتوانم از آن طریق منظورم را به آن‌ها بگویم وجود نداشت. من زبان خودم را ایجاد کرده بودم. هرکاری که می‌کردم از نگه داشتن دو انگشت دستم کنار هم تا به هم فشردن انگشت پاهایم، همه معنی داشت ... گاهی اوقات می‌خواستم به افراد بگویم که چه حسی دارم اما کاری که انجام می‌دادم آنقدر ظریف بود که اغلب مورد بی‌توجهی قرار  می‌گرفت یا این که به سادگی به عنوان عادت عجیب "دُنای دیوانه" فرض می‌شد.

جملات فوق نقل قولی از دُنا ویلیامز نویسنده، ترانه سرا، مجسمه ساز و فعال حیطه اُتیسم است. دُنا که اُتیسمش در 28 سالگی تشخیص داده شده بود در این جملات به شیوه ارتباطی ویژه خود و بی‌مهری‌هایی که به علت تفاوت در شیوه ارتباطش متحمل می‌شد؛ اشاره می‌کند. سبک‌های ارتباطی متفاوت، ظریف و گاه عجیب افراد دارای اتیسم که به عنوان اصلی‌ترین ویژگی اتیسم مطرح است و اهمیت بالقوه برقراری ارتباط به‌ویژه در دنیای امروز موجب می‌شود که ارزیابی ارتباط در این افراد اهمیت خاصی پیدا نماید. بدیهی است که ارزیابی دقیق ارتباط در این جمعیت می‌تواند منجر به انجام مداخلات مناسب و در نهایت بهبود ارتباط فرد با سایرین شود تا تلاش‌های ارتباطی دُنای دیگری مورد سهل‌انگاری و بی‌توجهی قرار نگیرد. هدفی که کتاب حاضر برای آن می کوشد!

بخشی از فصل پنجم: 

ارزیابی گفتار، زبان و ارتباط در اختلالات طیف اُتیسم:

کانر (1943 و 1946) در توصیف اولیه‌اش از اُتیسم، بر الگوهای غیرمعمول ارتباطی تأکید کرد. این الگوهای غیرمعمول ارتباطی هنوز در 5-DSM (انجمن روانپزشکی آمریکا) به‌عنوان ویژگی اصلی برای تشخیص اختلال طیف اُتیسم در نظر گرفته می‌شوند. نقایص موجود در ارتباط کلامی و غیرکلامی نشانه اصلی اختلال طیف اُتیسم می‌باشند. بعضی از افراد دارای اختلال طیف اُتیسم ممکن است که با تأخیر شروع به صحبت کنند؛ بعضی دیگر ممکن است که در طول زندگی بیکلام بمانند و سایرین ممکن است که تا حدودی مهارت‌های تولیدی کلامی را به دست آورند اما همچنان در استفاده مؤثر و کارآمد از این مهارت‌ها دارای مشکلاتی باشند. در این فصل به چگونگی ارزیابی ارتباط و اجزای آن (مانند گفتار، زبان و کاربردشناسی) با هدف تشخیص اختلال طیف اُتیسم و نیز تعیین مداخله ارتباطی مناسب برای این کودکان، می‌پردازیم. قبل از اینکه این بحث را شروع کنیم، یک گروه از اصطلاحات کلیدی مرتبط با این حوزه عملکردی باید تعریف شوند. این اصطلاحات و روابط آنها به‌صورت گرافیکی در شکل زیر نمایش داده شده‌اند.

جنبه-های-ارتباط

"ارتباط" یک اصطلاح جامع است که همه شکل‌های ارسال و دریافت پیام، از قبیل زبان گفتاری، ژسچر، زبان بدن، زبان نوشتاری و زبان اشاره‌ای را شامل می‌شود. "زبان" بیانگر نوع خاصی از ارتباط است که ایده‌ها و پیام‌ها را از طریق ترکیبات مبتنی بر قوانین کلمات، فرمول‌بندی می‌کند. "گفتار" یک تجلی از زبان است که از طریق صداهای تولید شده توسط حرکات دهانی ایجاد می‌شود. به‌خاطر داشته باشیم که علاوه بر گفتار، سایر حالت‌ها مانند زبان نوشتاری و زبان اشاره‌ای نیز برای بیان ایده‌های مبتنی بر زبان مورد استفاده قرار می‌گیرند. در بحث ارتباط و ارزیابی آن، مهم است که این تفاوت‌ها را در نظر بگیریم زیرا ارزیابی ارتباط، زبان و گفتار فرایندهای مجزایی هستند. درحقیقت، اختلال طیف اُتیسم یک مدل مفید را برای درک تفاوت بین ارتباط و زبان فراهم می‌کند. به این معنی که به عنوان مثال فرد دارای اختلال طیف اُتیسم ممکن است مهارتهای زبانی را به دست آورد اما قادر به استفاده  از زبان برای اهداف ارتباطی نباشد. 

ارزیابی مهارت‌های ارتباطی پیش زبانی:

کودکان در سال‌های ابتدایی زندگی، ممکن است علائم زودهنگامی از نقایص ارتباطی با مشخصه اُتیسم نشان دهند. بااین‌حال تشخیص اُتیسم عموماً تا سنین 2 سالگی معمول نیست؛ بنابراین ارزیابی مهارتهای ارتباطی در سال‌های ابتدایی زندگی، مبتنی بر بررسی رشد غیرمعمول و یا بررسی وجود رفتارهایی در گذشته است؛ که این رفتارها در اوایل دوران کودکی افرادی که بعداً تشخیص اختلال طیف اُتیسم گرفته‌اند، دیده شده است (برای کسب  اطلاعات بیشتر در مورد رشد هنجار به فصل 4 رجوع کنید)، با این حال مطالعات اندکی نیز بر مشاهدات مستقیم تکیه دارند.

پژوهش‌ها مطرح کرده‌اند که رشد غیرمعمول برخی از مهارت‌های ارتباطی اولیه، همبستگی بالایی با خطر اختلال طیف اُتیسم دارد. این موارد شامل نقایصی در توجه به افراد، لبخند اجتماعی، به‌اشتراک‌گذاری عاطفه و همچنین نقص در شکل‌های پیش‌کلامی ارتباط اجتماعی از قبیل استفاده از نگاه خیره و ژسچر برای به‌اشتراک‌گذاری و توجه به اشیاء (توجه مشترک) می‌باشند. آسیب‌های ارتباطی نیز شامل پاسخ‌دهی محدود به گفتار، تأخیر در رشد زبان و استفاده از افراد دیگر به عنوان ابزار هستند. در مطالعه‌ای مشابه، بارون-کوهن و همکاران (1996) عدم وجود سه مهارت ارتباطی اولیه‌ی کلیدی (یعنی اشاره کردن اظهاری، نگاه خیره‌ی نظارتی و بازی وانمودی) را با خطر اُتیسم در 18 ماهگی، مرتبط دانستند. ارزیابی مهارت‌های ارتباطی اولیه می‌تواند دشوار باشد زیرا نیازمند تجزیه و تحلیل جزئی رفتارها و همچنین مشاهده دقیق وجود و ماهیت (به عنوان مثال؛ انعطاف‌پذیری و مناسب بودن) جنبه‌های متنوع ارتباط می‌باشد. جنبه‌های ارتباطی معمولا با در نظر گرفتن مقوله‌های زیر ارزیابی می‌شوند:

  • بسامد تلاش‌های ارتباطی

  • عملکرد این تلاش‌ها

  • شیوه‌های مورد استفاده برای رسیدن به اهداف ارتباطی

  • سطح پاسخ‌دهی به تلاش‌های ارتباطی دیگران

جهت مشاهده‌ی کتاب بر روی عنوان زیر کلیک نمایید:

کتاب اتیسم (شرحی بر ارزیابی ارتباط)