کینزیولوژی و بیومکانیک
دانش کینزیولوژی یکی از اساسیترین و مهمترین موضوعاتی است که فیزیوتراپیست باید بر آن تسلط کامل داشته باشد. برای درمان موثر بیماران در اکثر موارد لازم است فیزیوتراپیست با بیومکانیک منطقهی درگیر آشنایی کامل داشته باشد و با ارزیابی و پیدا کردن اختلالات بیومکانیکی آن منطقه، هدف درمانی خود را به گونهای تنظیم کند که بیومکانیک طبیعی آن منطقه را مجددا بازگرداند.
کتاب کینزیولوژی نوشته ی Donald A.Neumann کتابی است در زمینهای کینزیولوژی که به زبانی بسیار ساده که مطالب را به صورت پله پله توضیح میدهد تا درک آن برای مخاطب خیلی ساده و کامل اتفاق بیفتد.
در فصلهای ابتدایی کتاب درمورد اصول بیومکانیکی و خصوصیات بافتهای مختلف توضیح داده شده است سپس در هر فصل در مورد مفاصل بدن به صورت جداگانه توضیح داده شده است؛ برای مثال در فصل مفصل زانو، در ابتدا ویژگیهای آناتومیکال ناحیه و اتصالات عضلات زانو و لیگامنتها و تاندونهای مختلف ناحیه توضیح داده شدهاند و در ادامه درمورد حرکات استئوکینماتیک و آرتروکینماتیک و در بخش بعد درمورد عضلات و حرکتی که ایجاد میکنند به صورت خیلی ریز و دقیق اما درعین حال ساده توضیح داده شده است.
در فصلی جداگانه در مورد Gait و مراحل مختلف آن و عضلات موثر در آن نیز مفصلا توضیحات داده شده است.
ترجمهی بخشی از کتاب (قسمت گردن):
عضلهی SCM:
عضلهی SCM عضلهای است که به صورت برجستگی در قدام گردن قرار دارد. در پایین، عضله دارای دو سر Sternal و Clavicular میباشد.در این ناحیه، عضله به سمت بالا ادامه میابد و به جمجمه در میان زائدهی ماستویید و استخوان تمپورال در نیمهی خارجی خط نوکهی فوقانی میچسبد.
اگر عضله به صورت یکطرفه وارد عمل شود، موجب لترال فلکشن گردن و سر به سمت موافق و چرخش آن به سمت مخالف میشود.اگر عضله به صورت دوطرفه منقبض شود میتواند گردن و جمجه را به فلکشن یا اکستنشن ببرد (بستگی به ناحیه ی مورد نظر دارد). در نمای Lateral، خط نیروی عضلهی SCM به صورت مورب میباشد؛ در زیر مهرهی C3 خط نیروی این عضله از قدام محور چرخش گردن عبور میکند بنابراین وقتی که عضله دوطرفه منقبض شود یک گشتاور قوی فلکسوری در نواحی Mid cervical و Lower cervical ایجاد میکند و همزمان یک گشتاور اکستانسوری نیز در ناحیهی Upper Cervical ایجاد میکند.
بنابراین عملکرد این عضله تمایل دارد که Forward Head ایجاد کند و سر را protract کند.
طبق مدلهای کامپیوتری، وضعیت ابتدایی گردن بر عملکرد عضلهی SCM اثر زیادی دارد مثلا اگر نواحی Lower Cervical در فلکشن باشد، گشتاور فلکسوری SCM در این ناحیه تقریبا دو برابر خواهد شد.
عضلات اسکالن:
عضلات اسکالن به توبرکل های زوایای عرضی Middle cervical و Lower cervical و دو دنده ی اول وصل میشوند.
Brachial Plexus از میان عضلات اسکالن قدامی و میانی عبور میکند وجود Hypertrophy یا Spasm در عضلات اسکالن قدامی و میانی میتواند موجب فشار بر Brachial Plexus شده و میتواند موجب اختلالات حسی و حرکتی در اندام فوقانی شود.عملکرد عضلات اسکالن به این بستگی دارد که کدام قسمت ثابت باشد. با ثابت ماندن مهرههای گردنی، عضلات اسکالن دو دندهی اول را هنگام دم بلند کرده و به تنفس کمک میکنند و برعکس، اگر دندهها ثابت بمانند عملکرد اسکالن میتواند موجب حرکت گردن شود.
با انقباض یکطرفهی عضلات اسکالن، گردن به لترال فلکشن میرود؛ عضلهی اسکالن قدامی بیشترین بازوی گشتاوری را برای این عمل دارد. ایجاد حرکت Axial Rotation همهی عضلات اسکالن تا حد زیادی محدود است و این عضلات نمیتوانند چرخش زیادی در گردن ایجاد کنند. مطالعات اخیر نشان میدهند که عضلات اسکالن هنگامی که از وضعیت Anatomic شروع به کار کنند، میتوانند اندکی گردن را به سمت موافق بچرخانند؛ بههرحال بنظر میرسد که عملکرد چرخشی عضلات اسکالن اکثرا به این صورت است که اگر گردن از قبل در چرخش بوده باشد، انقباض عضلات اسکالن میتواند گردن را به وضعیت Neutral (وضعیت اولیه) بازگرداند.
در انقباض دوطرفه، عضلات اسکالن بازوی گشتاوری اندکی برای ایجاد فلکشن در گردن دارند؛ به احتمال زیاد عملکرد دوطرفهی این عضلات عمدتا در تنفس و ایجاد ثبات در گردن نقش دارد.
اتصالات گردنی عضلات اسکالن به چندین فاسیکل تقسیم میشوند که این فاسیکل ها مانند سیستم Guy Wire میتوانند یک ثبات عالی را برای نواحی Lower cervical و Mid cervical ایجاد کنند.
عضلات لانگوس کولی و لانگوس کپیتیس:
این دو عضله در عمق و هر دو طرف گردن قرار دارند؛ این عضلات معمولا بعنوان Dynamic longitudinal ligament در بخش قدامی گردن عمل میکنند و موجب Active Vertical Stability در این ناحیه میشوند.
لانگوس کولی شامل فاسیکلهای متعددی میباشد که به بخش قدامی سه مهرهی ابتدایی توراسیک و بخش قدامی تمامی مهرههای سرویکال میچسبند. عضلهی لانگوس کولی تنها عضلهای است که فقط به بخش قدامی ستون فقرات اتصال دارد؛ این عضله در مقایسه با عضلات اسکالن و SCM بسیار باریکتر است.
فیبرهای قدامی عضلهی لانگوس کولی میتوانند موجب فلکشن در مهرهها شوند و لوردوز گردنی را کاهش دهند و فیبرهای کناری این عضله به همراه عضلات اسکالن به Vertical Stabilization ناحیه کمک میکنند.
عضلهی لانگوس کپیتیس به توبرکلهای زوائد عرضی مهرههای Mid cervical و Lower cervical وصل میشود و به سمت بالا ادامه میابد تا به بخش بازیلار استخوان اکسیپیتال وصل شود.
عمل اصلی عضلهی لانگوس کپیتیس ایجاد ثبات و ایجاد حرکت فلکشن در ناحیهی Upper Craniocervical میباشد و ایجاد لترال فلکشن، عملکرد ثانویهی این عضله است.
رکتوس کپیتیس آنتریور و رکتوس کپیتیس لترالیس:
این دو عضله، عضلات کوتاه و کوچی هستند که از زوائد عرضی مهرهی Atlas شروع میشوند و به سطح پایینی استخوان اکسیپوت میچسبند.
رکتوس کپیتیس لترالیس به بخش خارجی کوندیل اکسیپوت و رکتوس کپیتیس آنتریور به بخش قدامی کوندیل اکسیپوت میچسبند؛ قطر عضلهی رکتوس کپیتیس آنتریور کمتر از عضلهی رکتوس کپیتیس لترالیس میباشد.
عملکرد این دو عضله به مفصل آتلانتواکسیپیتال محدود میشود و هرکدام از این دو عضله یکی از حرکتهای این مفصل را کنترل میکنند.عضلهی رکتوس کپیتیس آنتریور این مفصل را به فلکشن برده و عضلهی رکتوس کپیتیس لترالیس موجب حرکت لترال فلکشن در این مفصل میشود.
Whiplash Injury:
بافتهای نرم گردنی بسیار مستعد آسیب هستند. یکی از آسیبهای این ناحیه ایجاد Whiplash Injury در تصادفات اتومبیل است.
ایجاد هایپراکستنشن در گردن هنگام تصاف به مراتب آسیبهای بیشتری نسبت به هایپرفلکشن ایجاد میکند.
ایجاد هایپرفلکشن گردن در تصادفات میتواند موجب آسیب شدید به بافتهای قدامی گردن شود و همچنین میتواند موجب فشرده شدن دیسک، مفاصل آپوفیزیال و عناصر خلفی مهره شود.
در مقابل، هایپرفلکشن گردن در تصادفات بر اثر برخورد شانه به قفسهی سینه محدود میشود بنابراین هایپرفلکشن نسبت به هایپراکستنشن آسیبهای بسیار کمتری را در گردن ایجاد میکند.
بعلاوه، لیگامنتهای آلار نیز در این تصادفات در معرض خطر هستند مخصوصا اگر در هنگام تصادف، گردن چرخش داشته باشد. همچنین تحقیقات نشان دادهاند که هایپراکستنشن گردن هنگام تصادفات میتواند آسیبهای جدیتری را به عضلات عمقی قدام گردن مانند عضلات لانگوس کولی و لانگوس کپیتیس بزند.
در تحقیقی مشخص شد که ایجاد 56% افزایش طول در عضلهی لانگوس کولی میتواند موجب آسیب این عضله شود.
اغلب افرادی که در تصادفات دچار هایپرفلکشن گردن شده اند، دچار اسپاسم حفاظتی و درد زیاد در عضلهی لانگوس کولی میشوند؛ اسپاسم این عضله میتواند موجب فلکشن یا صاف شدن گردن شود و لوردوز گردنی را از بین ببرد.
افرادی که دچار اسپاسم عضلهی لانگوس کولی هستند معمولا نمیتوانند Shoulder Shrugging را که توسط عضلهی تراپز فوقانی انجام میشود انجام دهند. هنگامی که عضلهی لانگوس کولی و سایر عضلات فلکسور گردن بشدت دردناک باشند، نمیتوانند گردن را به خوبی Stabilize کنند و به همین علت عضلهی تراپز فوقانی ثبات خود را در بخش اتصالات گردنی از دست میدهد و نمیتواند موجب حرکت کمربند شانهای شود. این مثال کلینیکی یک نمونهی عالی از این موضوع است که عملکرد یک عضله میتواند در گرو عملکرد و ایجاد ثبات یک عضلهی دیگر باشد.
معرفی 3 جلد بیومکانیک طالبی:
این کتابها منابع آزمون ارشد و دکترای فیزیوتراپی - کاردرمانی و ارتوپدی فنی میباشند. جهت مشاهده هریک بر روی عناوین زیر کلیک نمایید:
نظر خود را بنویسید